دست نوشته های سجاد کیومرثی
۱۳۸۸ دی ۳۰, چهارشنبه
دیو سیاه
ماه پرید و رفت!
خورشید نای آمدن نداشت.
برای دقیقه ای بیشتر چانه می زد و
پتو بر سر می کشید.
در کشاکش ماه و خورشید،
دیو سیاه لبخند بر لب می نشاند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر