۱۳۸۸ دی ۳۰, چهارشنبه

دیو سیاه


ماه پرید و رفت!
خورشید نای آمدن نداشت.
برای دقیقه ای بیشتر چانه می زد و
پتو بر سر می کشید.
در کشاکش ماه و خورشید،
دیو سیاه لبخند بر لب می نشاند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر