۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه

در باب هلو (18+)

آخ گفتی هلو! من که چند مدل هلو می شناسم که به به اسمش رو که میاری( بگم!؟ بگم!؟) آب دهن این پسرای جوون راه میافته! البته شاید پیراش هم، که دیگه دندون ندارن میوه های سفت بخورن، بدشون نیاد. یک مدلش که اسمه! البته نه اسم یک مرد 40 50 ساله لاغر مردنی که ریشش هم نصفش سفید شده نصفش سیاهه ها، بلکه اسمی هست که رو دخترا می زارن! تازه از اون اسم هاست که اگر مادر بزرگت هم اسمش هلو باشه و بگی الان هلو میاد، کل پسرای جمع در حالی که آب دهنشون آویزونه که قراره یک دختر جوونه هلو بیاد توی جمع سعی می کنن خودشون رو جمع و جور کنن. یک مدل دیگش هم که باز هم همون دختر جوون هلو هستش فرقش با مدل قبلی اینه که این یکی اسمش هلو نیست و این دفعه دیگه پسرا درست حدس زدن و خبری از مادر بزرگ نمی تونه باشه. البته اگر ذهن آدم منحرف نباشه و به اصل مطلب بپردازه در اصل هلو اسم یک میوه بوده که دزدیدن و روی این هلوها گذاشتن! حتما این میوه که بهش می گن هلو ( ما که تا حالا هلو نخوردیم ولی حدس می زنم) باید خیلی خیلی نرم و لطیف باشه و حداقل حداقلش صورت سیاه سوله و پرزایی که مثل پشم گوسفند باشه نداشته باشه. حتمن اینطوریه دیگه!؟ چون طبق آخرین تحقیقاتی که من کردم بدن و علل خصوص صورت هیچ زنی نمی تونه نصف یک مرد- که تاحالا ریشاش رو تیغ نزده و ریشش مثل پرز می مونه و تازه 17 18 سالش هم بیشتر نیست- مو داشته باشه. حالا در کنار این در نظر بگیرین که به هر زنی هم نمیگن هلو! خلاصه اگر غرض از هلو اون میوه معروف هم باشه باید این میوه یک شباهت هایی با این هلو ها داشته باشه و یا بهتر بگیم این هلوها شباهت هایی به اون میوه دارن که بهشون می گن هلو والا که می گفتن خربزه مثلا و یا خیار چنبر...

کلام آخر اینکه:

هر کسی از ظن خود شد یار من ،از درون من نجست احوال من (بابا هلو)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر