۱۳۸۸ مرداد ۱۷, شنبه

آقای بازجو به من تزریق کن!

امروز دومین جلسه (علنی!؟) دادگاه دستگیر شدگان حوادث اخیر برگزار می شود. این نوشته را قبل از شروع دادگاه و خواندن اخبار آن می نویسم تا شانس خودم برای پیش بینی اتفاقاتی که این روز ها نه در کلیات بلکه در جزییات غیر قابل پیش بینی شده اند امتحان کنم! فکر کنم یک سناریو برای جریانی که امروز قرار است اتفاق بیافتد کم باشد و بهتر است 3 سناریوی متفاوت را که ممکن است امروز اتفاق بیافتد بررسی کنیم!
1- جریان حاکم تصمیم بر آن بگیرد که جو را کمی آرام کند(با دشمنان مدارا...)
در این صورت دادگاه فقط به این هدف که دادگاهی تشکیل شده باشد و فاصله بین دادگاه ها بیش از حد معمول نشود برگزار می شود. افرادی محاکمه می شوند که چندان شناخته شده نباشند. و در طول دادگاه وقت دادگاه را به تفهیم اتهامات و دفاع اولیه وکیل مدافع متهمان که تا حدودی در باب کلیدی نبودن موکلین خود و حرکات آنها تحت تاثیر جو حاکم و برخورد احساسی آنها در جریانات اخیر صحبت می کنند و بصورت واضح و یا در لفافه سخن از فریب خوردن موکلین خود می کنند و دادگاه بدون اتفاق خاصی به پایان می رسد.
احتمال اجرای این سناریو توسط جریان حاکم با توجه به سابقه آن در این مدت و با توجه به سخنرانی های صورت گرفته در این چند روز که دم از اعترافات بیشتر و محاکمه دانه درشت ها و ... می زنند بعید بنظر می رسد .

2- جریان حاکم تصمیم بر رسوایی بیشتر اصلاح طلبان می گیرد ( رسوای دو جهانم ...)
در این صورت باید شاهد حضور مجدد آقایان ابطحی و عطریانفر و در صورت موفقیت به منظور متحول کردن افرادی مثل حجاریان با توجه به وضعیت جسمانی این افراد باشیم. چون تعلل در این امر با بدتر شدن وضعیت جسمانی این افراد منجر به از دست دادن فرصت اعتراف گیری از آنها خواهد شد. همان طور که همگان می دانند آقای حجاریان در حال حاضر نیز قادر به تکلم درست و کنترل خود برای حفظ ثبات فیزیکی خود نیست . البته سعی بر اعمال فشارهای جسمانی بر روی ایشان نیز نشده است چون بازجویان خوب می دانند که چنین اقدامی هر لحظه ممکن است منجر به ایجاد مشکلات تنفسی، قلبی و مغزی برای ایشان شود. پس توقع دیدن آقای حجاریان با 10 20 کیلو کاهش وزن را نداریم همانظور که در تصاویر کوتاهی که از ایشان دیدیم هم این قضیه مشهود بود که دچار کاهش وزن نشده و یا شاهد آثار صدمات جسمانی در ایشان نبودیم. با تمام این اوصاف با توجه به وضعیت پزشکی ایشان بازجویان خوب می دانند که حتی شستشو و فشار های روحی نیز می تواند منجر به مشکلات جدی ای برای سلامت ایشان بشود و از یک طرف فرصت اعترافات را از دست بدهند و از طرف دیگر اتفاقاتی که برای حجاریان می افتد آنها را هم دچار چالش جدی ای در زمینه نگهداری زندانیان بکند. پس باید هر چه زود تر تکلیف ایشان و افرادی از این دست مشخص شود.
آنچه در این سناریو روشن است ادامه اشتباهات دادگاه قبلی مانند نبودن وکیل، فضا و ادبیاتی جز فضای محاکمه و دادگاه و شبیه یک سخنرانی از پیش تنظیم شده و همه آن چیز هایی خواهیم بود که در دادگاه قبلی شاهد آن بودیم. اگر این رویه پیش گرفته شود و اینبار شاهد حضور افراد جدید جز آقایان ابطحی ، عطریانفر ، حجاریان و یا حضور آقای نبوی با همان مواضع آقایان ابطحی و عطریانفر باشیم، یاد خاطره یکی از دوستان می افتم که یک روز یک فردی برای کلاس خصوصی پیش ایشون رفته بود و چون باید همه چیز رو شب امتحان یاد می گرفت و اینکار رو عملی نمی دید یکهویی وسط کار به ایشون گفته بود آقای ع... نمی شه درسها رو به من تزریق کنی!!!؟!؟
حال خودتان قضاوت کنید که این سناریو نیز منجر به رسوایی کدام گروه از دو طرف این معرکه می شود...

3- جریان حاکم تصمیم به رفع ایرادات دادگاه قبل می گیرد (کی بود کی بود من نبودم...)
در این سناریو نیز جریان حاکم اقدام به توجیح دادگاه قبلی کرده و با اعلام اینکه دادگاه ها از این پس به بررسی جرائم تک تک افراد می پردازد و متهمین با حضور وکلای خود (البته وکلای واقعی خود) در جلسه حاضرمی شوند سعی بر رفع نواقص جلسه قبلی کرده و کمبود های آن را بصورت نمایشی جبران می نماید تا دادگاهی هر چند به ظاهر اما عادلانه برگزار نماید. آنچه از چنین دادگاهی حاصل می شود نیز محکوم کردن تعدادی از متهمین به زندان و احکامی از این دست می باشد .در این صورت هر چند با توجه به شرایط متهمین در زندان ها موکلین آنها نمی توانند تمام هم و غم خود را معطوف به دفاع از موکلین خود کنند . اما یکی به نعل و یکی به میخ زدن آنها و در نهایت با ایما و اشاره رد کردن اتهامات و اقدام به آگاه سازی مردم نسبت به حقایق هر چند در پوشش سخنانی محافظه کارانه، نمی تواند نتیجه را در بر داشته باشد که جریان حاکم از برگزاری این دادگاه ها مدنظر دارد.

هر چند تجربه نشان داده است که این جریان علاقه ای به آنچه که از نظر تمامی کارشناسان به نفع آنها هست ندارد اما چند نکته لازم به اشاره استی که رعایت نکردن هرکدام از آنها می توانند به ضرر خود جریان حاکم باشد:
- ادامه روش دوم تا پایان محاکمات و پخش آن از صدا و سیما مشکلاتی را برای آنها در پیش خواهد داشت. تصمیم گیری برای اینکه این جریان را تا کجا ادامه دهند بسیار سخت و دشوار خواهد بود. اگر تا دستگیری و محاکمه میرحسین موسوی پیش بروند که ناآرامی ها بیشتر شده و صدای معترضان بلند تر و بلند تر خواهد شد! اگر پس از برگزاری چند جلسه دادگاه هم عده ای را محکوم کنند و سعی در خواباندن قائله کنند که به نتیجه دلخواه خود نرسیده و تنها با پرداخت هزینه های بسیار سنگین برگزاری چنین دادگاه هایی که کمترین آنها از دست دادن اعتماد عمومی مردم به صدا و سیما و قوه قضاییه و عواقب بین المللی خواهد بود، حمایت برخی از حامیان خود را هم از دست خواهند داد
- اجرای روش سوم و ادامه آن تا پایان کار نیز فرصت مناسبی را برای اصلاح طلبان فراهم خواهد آورد تا حداقل تعدادی از آنها به دفاع از خود و همراهانشان بپردازند و اعترافات گرفته شده را با ترفندهایی بی اثر کرده و حتی در فرصت هایی طرف مقابل را هم زیر سوال ببرند! تجربه این امر را در دادگاههای آقای کرباسچی و حتی تا حدودی شهرام جزایری شاهد بودیم . در مورد اول همه ملاحظه کردیم که محبوبیت آقای کرباسچی در بین مردم تهران به هیچ عنوان کمتر که نشد هیچ در مقاطعی باعث محبوبیت وی و معرفی خدماتی که در این چند سال به شهر تهران کرده بود نیز شد. این نوع دادگاه ها حتی در مورد شهرام جزایری هم تاثیر گذار نبود و نقش مخربی در اذهان عمومی در مورد این فرد که تا قبل از دادگاه ها کسی او را نمی شناخت نداشت و یا حداقل باعث محبوبیت حکومت بخاطر محاکمه یک مفسد اقتصادی نشد.
- اجرای سناریو اول تنها موجب ادامه پیدا نکردن این جریان شده و تنها نقشی که بازی می کند جلوگیری از ادامه بی اعتمادی ها خواهد بود. هر چند این علامت سوال که چه بر سر بازداشت شدگان و سران اصلاحات می آید و این که چه کسی روانه زندان شده و چه کسی آزاد شده است و چرا برای اذهان عمومی باقی خواهد ماند.
- از این شاخه به آن شاخه پریدن و با توجه به شرایط جامعه و جو حاکم در هر مقطع یک روش را انتخاب کردن هم نمی تواند مثبت و تاثیرگذار باشد و تنها باعث جمع تمام معایب این 3 گزینه و دوری هر چه بیشتر جریان حاکم از اهداف خود می شود.

آنچه مشهود است این است که این جریان باید قبل از پا گذاشتن به چنین بازی ای فکر آن را می کرد که چه اهدافی دارد چه راهکار هایی پیش رو دارد و با بررسی کارشناسی و بدون تعصبات شخصی روشی را بر می گزید که حافظ منافع آنها باشد. اما به هر دلیل که هست پا در راهی گذاشته است که نه راه پس دارد و نه راه پیش. و این راز خوشنودی اصلاح طلبان حتی در فضای دستگیری و زندان و شکنجه می باشد که در هر صورت برنده بازی ای هستند که رقیب به راه انداخته است....

آخرین پیشنهاد به جریان حاکم این است که راهی را برگزیند که کمترین خسارت را دیده و بصورت مسلمات آمیزی باخت را در این جنگ روانی پذیرا باشد. ترجیح بر آنست که انسان با کمترین اختلاف ببازد تا اینکه آنچنان مارس شود که حرف و حدیثی برایش باقی نماند...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر