دست نوشته های سجاد کیومرثی
۱۳۸۷ بهمن ۱۸, جمعه
وسوسه ی هیچ
مرا ترس سرنوشت نیست،
غم سرنوشت است!
مرا چیزی نمی آزارد،
جز همه چیز!
مرا هیچ وسوسه نمی کند،
جز وسوسه ی هیچ!
پاهایم راه نمی روند،
پی راه می دوند!
نگاهم خیره نمی شود،
خیرگی می کند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر